برای خیانت ،  هــــزار راه هــســــت اما هـیــچ کــــدام  به انـــدازه تــــظـــاهـــر  به دوست داش

 برای خیانت ،  هــــزار راه هــســــت اما هـیــچ کــــدام  به انـــدازه تــــظـــاهـــر  به دوست داشتن کــثـیــف نـیـســـت ..

گایی


گاهــی باید نباشــی ... تا بفهمــی نبودنت واسه کی مهمه ...



؟! اونوقته که میفهمی بایــد همیشه با کی باشی ....

دلتنگی


گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها

حسرت ها را می شمارم

و باختن ها

وصدای شکستن را

... نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم

وکدام خواهش را نشنیدم

وبه کدام دلتنگی خندیدم

که چنین دلتنگــــــــــــــــم

گاهی دلم میخواهد


گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم!

ببرم بخوابانمش!

لحاف را بکشم رویش!

دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!

حتی برایش لالایی بخوانم،

وسط گریه هایش بگویم:

غصه نخور خودم جان!

درست می شود!درست می شود!

اگر هم نشد به جهنم...

تمام می شود...

بالاخره تمام می شود@};-


به "سگ" استخون بدی ..

دورت میگرده

واست دم تکون میده !!!

من به تو "دل " داده بودم ... لعنتـــــــــــــــــــی !!!!!

فراموش نکن


فراموش مکن تا باران نباشد رنگين کمان نيست تا تلخي نباشد شيريني نيست و


گاهي همين دشواري هاست که از ما انساني نيرومند تر و شايسته تر مي سازد خواهي ديد ، آ ري خورشيد بار ديگر درخشيدن آغاز مي کند


http://pichak.net/gallery2/albums/userpics/10001/my_Love_by_Parlami%5B1%5D.jpgبه آرامی آغاز به مردن می کنی

اگر سفر نکنی،

اگر کتابی نخوانی،

اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،

اگر از خودت قدردانی نکنی.

به آرامی آغاز به مردن می کنی

زمانی که خود باوری را در خودت بکشی،

وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند.

به آرامی آغاز به مردن می کنی

اگر برده‏ عادات خود شوی،

اگر همیشه از یک راه تکراری بروی،

اگر روزمرّگی را تغییر ندهی،

اگر رنگ های متفاوت به تن نکنی،

یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی.

تو به آرامی آغاز به مردن می کنی

اگر از شور و حرارت،

از احساسات سرکش،

و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وا می دارند،

و ضربان قلبت را تندتر می کنند، دوری کنی.

تو به آرامی آغاز به مردن می کنی

اگر هنگامی که با شغلت‌ یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،

اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،

اگر ورای رویاها نروی،

اگر به خودت اجازه ندهی،

که حداقل یک بار در تمام زندگیت


ادامه نوشته

به آرامی آغاز به مردن میکنی

به آرامی آغاز به مردن می کنی

اگر سفر نکنی،

اگر کتابی نخوانی،

اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی.

به آرامی آغاز به مردن می کنی

زمانی که خود باوری را در خودت بکشی،

وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند.

به آرامی آغاز به مردن می کنی

اگر برده‏ عادات خود شوی،

اگر همیشه از یک راه تکراری بروی،

اگر روزمرّگی را تغییر ندهی،

اگر رنگ های متفاوت به تن نکنی،

یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی.

تو به آرامی آغاز به مردن می کنی

اگر از شور و حرارت،

از احساسات سرکش،

و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وا می دارند،

و ضربان قلبت را تندتر می کنند، دوری کنی.

تو به آرامی آغاز به مردن می کنی

ادامه نوشته

سوگلی

سوگلی چشماتو وا کن دارم آتیش میگیرم  سوگلی مگه نمیبینی که دارم میمیرم نمیخوام فکر جدایی خوابم میکنه
تو نباشی زندگی زودی جوابم میکنه    سوگلی چشماتو وا کن نزار بمیرم     سوگلی مگه نمیبینی دارم میمیرم

سوگلی چشماتو واکن نزار بمیرم آخه دیشب اومدم عکس چشاتو بکشم سوگلی نزار این چشای بسته منو دیونه کنه نزار این غم تا ابد تو دلم خونه کنه

گل من بزار یه بار دیگه خوب ببینمت بشکنه دستایی که از توی باغچه چیدم

سوگلی چشماتو واکن

ازدواج های امروزه

تو پارتی بازی کن بابایی تو راضی کن تا من بیام بهش بگم غلام تم منتظر جوابتم

تو پارتی بازی کن زبون درازی کن تا من بیام سرکوچتون در خونتون ببینمت میخوام بیام بگیرمت



میبرمت زیارت دخیل میبندم برات کلی طلا جواهر میارم مریزم به پات شغل حسابی دارم پولامو رو هم میذارم اگه بابات راضی شه حلقه برات میارم یالا یالا یالا سیقه رو بخون ماشالله یالا یالا یالا بله رو بگو ماشاالله


تو پارتی بازی کن بابایی تو راضی کن تا من بیام بهش بگم غلام تم منتظر جوابتم

تو پارتی بازی کن زبون درازی کن تا من بیام سرکوچتون در خونتون ببینمت میخوام بیام بگیرمت



دوشیزه ترشیده گندیده آقا دوماد دیوونه شده واسه شما سرمیده به ریش بابات خندیده وکیلم

عروس خانوم اسمت چی بود معصومه  به مهریه معلومه آقا دوماد غلامته منتظر جوابته خونش به نامته

وکیلم دومادو نیگا منتظر این دیگه باره آخره انکاو سنتی دختر زشتو غربتی گیر نمیاری فرصتی بله رو بگو ده لعنتی وکیلم







با اجازه بزرگترا بله 

خدا حافظ


ترا از دور می بوسم به چشمی تر خداحافظ

مرا باور نکردی می روم دیگر خداحافظ


مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را


برو با دیگران ای بی وفا دلبر خداحافظ


سلام دوستان گلم... نویسنده محمد حسین عزیز

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

نکته ۱ : از عزیزانی که تشریف فرمایی میکنند به این وبلاگ و نظر نمیدند میخوام که دیگه نیاند !

یا نظر بدین یا نیاین ! ممنون میشم دوستان .

نکته ۲ : این وبلاگ برای شما طراحی شده ، پس نظر بدین .

نکته ۳ : نظر بدین .

عکس های عروسی چاق ترین مرد دنیا

مرد ۴۱ ساله مکزیکی با وزنی معادل ۵۹۷ کیلوگرم سنگین ترین مرد جهان میباشد.
او تلاش خود را برای کاهش وزن آغاز کرد و بعد از ۲ سال ۳۶۰ کیلو از وزن خود را کاهش دهد و رکورد دیگری را به نام خود ثبت کند رکورد بیشترین کاهش وزن در جهان.
۱ سال بعد وی با کلودیا سلیس ۳۸ ساله در مکزیک ازدواج میکند.این مراسم ۴۰۰ میهمان داشت و شبکه های مختلف تلوزیونی این مراسم را بصورت مستقیم پخش کردند.

fat1 عکس های عروسی چاق ترین مرد دنیا

لطفا کسانی که زود حالشون بهم میخوره در ادمه مطلب نرن

ادامه نوشته

پرهیجان ترین عروسی دنیا...لطفا نظرتونو در مورد این عروس و داماد بفرستیدایا این منسفانست

عروس و دامادیی کرواسی تبار که روز گذشته تصمیم داشتند تا مراسم عروسی شان را برگزار کنند، کاری عجیب و مهیج را در مقابل مهمانان حاضر در مراسم شان انجام دادند.

عروسی آنها در سواحل shallows در کرواسی انجام شده بود. اما نسم خنک دریا و صدای مرغان دریایی و…  همه دست به دست هم داده تا این عروس و داماد از بلندترین صخره ساحل خود را به دریا پرتاب کنند و موجب شگفتی همگان شوند.

hayejan3 پرهیجان ترین عروسی دنیا (عکس)

ادامه نوشته

خبر فوت ابوالفضل پور عرب که توسط احمد میرعلایی مدیر عامل بنیاد فارابی در جشنواره فیلم‌های کودکان و ن

خبر فوت ابوالفضل پور عرب که توسط احمد میرعلایی مدیر عامل بنیاد فارابی در جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوان در اصفهان اعلام شده بود، توسط فرزند وی تکذیب شد.

abolfaz تکذیب خبر درگذشت ابوالفضل پور عرب


ادامه نوشته

تمام کدهای دستوری ایرانسل

ادامه نوشته

بازی های لیگ برتر هفته هفدهم ۱۷ و ۱۸ آذر

هفته هفدهم ۱۷ و ۱۸ آذر

داماش – استقلال
فولاد – نفت تهران
آلومینیوم- سپاهان
سایپا – گهر
مس – صبا
راه آهن- فجر
پیکان – نفت آبادان
پرسپولیس – تراکتورسازی
ذوب آهن- ملوان

متنم رو نوشتم از روی  عاشقی

به یاد آوردم از روی محض دلتنگی

گفتمش از روی  تنهایی

وبلاگمو ساختم ازروی  بی قراری

فقط نمیدونم چه جوری آرامش بگیرم 



خوشبختي به كساني روي مي آورد كه براي خوشبخت كردن ديگران مي كوشند


                
چقدر سخته تو خيالت ساعت ها با هاش حرف بزني اما وقتي ديديش هيچي جز سلام نتوني بگي

نامه غضنفر به زنش تا ادامه مطلب بخونید جالبه

سلام بر تو میدونم که صدامو شناختی پس خودمو معرفی نمیکنم

شایدم نشناختی، منم غضنفر

آااه ای عشق من، چند روز که دلم برات گرفته و گلبم مثل یه ساعت دیواری هر دقیقه شصت لیتر آب را تقسیم بر مجذور مربع میکنه، حالا بگو بقال محل ما چند سالشه؟

 

امروز یاد آن روزی افتادم که تو من را دیدی و یک دل نه صد دل من را عاشق خودت کردی. یادت میآید؟

 

ای بابا عجب گیجی هستی، یادت نمیآید؟

 

خیلی خنجی، خودم میگم. اون روز که من زیر درخت گیلاس سر کوچه، لبو کوفت میکردم با بربری. ناگهان پدرت تو را با جفتک از خانه بیرون انداخت و من مثل اسب به تو خندیدم، خیلی از دست من ناراحت شدی. ولی با عشق و علاگه به طرف من آمدی. خیلی محکم لگدی به شکم من زدی و رفتی. آن لگد را که زدی برق از چشمانم پرید و حسابی عاشقت شدم.

 

از آن به بعد هر روز من زیر درخت گیلاس میایستادم تا تورا ببینم، ولی هیچوقت ندیدم. اول فکر کردم که شاید خانه تان را عوض کردید ولی بعدا فهمیدم درخت گیلاس را اشتباه آمده بودم.

یک گاب عکس خالی روی میزم گذاشتم و داخل آن نوشتم “عشقم” هروقت آن را میبینم به تو فکر میکنم و تصویر تو را به ذهن میآورم. اینم بگم که من بدجوری گیرتیم هااااااااا ! مثلا همین دیروز داداشم داشت به گاب نگاه میکرد، دو تا زدم تو سرشو بهش گفتم مگه تو خودت ناموس نداری به دختر مردم نگاه میکنی؟

راستی این شمارهای که به من دادی خیلی به دردم خورد. هر روز زنگ میزنم و یک ساعت باهات درد دل میکنم و تو هم هی میگی “مشترک مورد نظر در شبکه موجود نمیباشد” من که میدونم منظورت از این حرفا چیه!! منظورت اینه که تو هم به من عشق میورزی، مجه نه!؟

یه چیزی بهت میگم ولی ناراحت نشی، گوساله! این چه وضع ابراز عشقه؟

ناراحت شدی؟ خاک بر سر بی جنبت!! آدم انقد بی جنبه؟
ادامه نوشته

پسر: عزیــــــــــــزم!!!
دختر: جووونـــــم!!!
پسر: گــــــــــلِ من!!!
دختر: جانــــم؟؟
پسر: عشــــــقم!!!
دختر: جان؟؟؟
پسر: زندگـــی من!!!
دختر: بله؟؟؟
پسر: نفسِ من!!!
دختر: زهـــرمار! بازم اسمم یادت رفته؟؟؟!

 

 

همیشه یادت باشه

همیشه به یاده کسی باش که

    

                                           در سختی هات به یاد توست


همیشه برای گلی گلدون باش که اگه به آسمونم رسید یادش نره ریشش کجاست

عشق دیوانگیست

عشق چیست ؟

به کوه گفتم عشق چیست؟        لرزید.

  به ابر گفتم عشق چیست؟        بارید.
 
به باد گفتم عشق چیست؟         وزید.
 
به پروانه گفتم عشق چیست؟     نالید.
 
به گل گفتم عشق چیست؟       پرپر شد.
 
و به انسان گفتم عشق چیست؟
 
 اشک از دیدگانش جاری شد و گفت؟     دیوانگیست!!!
 

میخوام فراموشت کنم

اسمتو رو سیگار نوشتم

برای اولین بار کشیدم

تا بسوزی و فراموشت کنم

اما نمی دونستم با هر پوک

ذره ذره میری تو نفسم و

می شی همه چیزم

خیال میکنم

گاهی خیال میکنم


روی دست خدا مانده ام


خسته اش کرده ام   

خودش هم نمی داند

با من چه کند؟

تنهایی

تنهایی منو به مسخره نگیرید !!

               

                                      @@@@@@@@ این تنهایی و یکی خیلی با محبت بهم هدیه داده @@@@@@@                            

محض عاشقی

عزیزم بعد رفتن تو برای من مونده خاطراتت

                                                     میترسم روزی خاطراتت راهم از دستت بدم

اگه ازدست بدم  من توی این دنیا یه مهره سوختم

لیلی برگرد

لیلی ___@@@@@@@


سال هاست که تو رفته ای

از این دیار...


و من


مجنون وار سر به بیابان گذاشته ام


اما پیدایت نکرده ام


حالا ده سال از آن تاریخ گذشته است


برای خودم کسی شده ام!!


اگر به کسی نگویی


دیری است که رئیس اداره لیلیانم

ادامه نوشته

صداقت

صداقت؟…. یادش گرامى… غیرت؟….. به احترامش یک لحظه سکوت… معرفت؟….. یابنده پاداش میگیرد… مرام؟….. قطعه ی شهدا … عشق؟ ….. از دم قسط… واقـــعـــ ـا به کــــــجــ ـــــا چــــنــــ ـیـــــــن شـــــتـــ ــابـــــا ن؟؟؟


خون می جهد از گردنت با عشق و بی رحمی


در من دراکولای غمگینی ست… می فهمی؟!


خون می خورم از آن کبودی ها که دیگر نیست


در می روم این خانه را… هرچند که در نیست!


عکس کسی افتاده ام در حوض نقاشی


می خواهمت بدجور و تو بدجور می دانی


هذیان گرفته بالشم بس که تبم بالاست


این زوزه های آخرین نسل ِ دراکولاست


از بین خواهد رفت امّا نه به زودی ها!


از گردن و آینده ات جای کبودی ها


حل می شوم در استکان قرص ها، در سم


محبوب من! خیلی از این کابوس می ترسم!


زل می زنم با گریه در لیوان آبی که…


حل می شوم توی سؤال بی جوابی که…


می ترسم از این آسمان که تار خواهد شد


از پنجره که عاقبت دیوار خواهد شد


از دست های تو به دُور گردن این مرد


که آخر قصّه طناب ِ دار خواهد شد!


از خون تو پاشیده بر آینده ای نزدیک


از عشق ما که سوژه ی اخبار خواهد شد!


می چسبمت مثل ِ لب سیگار در مستی


ثابت بکن: هستم که من ثابت کنم: هستی


سرگیجه دارم مثل کابوس زمین خوردن


روزی هزاران بار مردن! واقعا مردن!!


ادامه نوشته